نوژانوژا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

دخترم نوژا

نوژا در آستانه 3 سالگی

دردونه ام الان دیگه مستقل تر از قبل شده تقریبا تمام کارهاش رو خودش انجام میده: لباس هاشو خودش میپوشه... وقتی دستشویی میره اگه دیر برسم با یه گربه شویی حسابی مواجه هستم... وقتی میخوایم بیرون انتخاب لباس با خودشه اما چون تفاوت سلیقه داریم یه سری چیزها به زور باید بهش قالب کنم خودش مسواک میزنه البته با خمیر زیاااااااااااااااااااااااااااد روزی بیست بار لباس خونه اش رو  از تو کمد میریزه بیرون و واسه خودش لباس ست میکنه غذا و میوه و آب و حتی دارو فقط به دست مبارک خوده خوده نوژا خانوم باز و بسته کردن در ماشین و سوار شدن ؛فقط نوژا . . .     این روز ها دوبا...
30 شهريور 1392

و....من

الان یه مدتی هم هست که خیلی حال و حوصله ندارم به عبارتی خیلی دپرسم آخه کارها اونطوری که میخوام پیش نمیره و هیچی بر وفق مرادم نیست دلم یه تحول اساسی میخواد.دوست دارم چشمام و ببندم و پازل بهم ریخته من بشه عین روز اولش از طرف دیگه کابوسهای مادرانه ام بی پایان شده دغدغه های ذهنم هم منو رها نمیکنن دیدن مستقل ترشدنت و ترس از رها کردن دست من دیوونه ام میکنه از تفکر اطرافیانم متنفرم که میخوان به خودشون و بقیه القا کنن که پسر داشتن بهتر از دختر داشتنه.... که چی......اگه پسر داشته باشی بعد چند صباحی خودش از پس خودش بر میاد اما کابوس مادران دختر دار چیه؟؟اینه که هر لحظه باید منتظر یه جفت چشم گریون باشن و یا زبونم لال یه اتفاق شوم...اینه تفکرات یه مشت...
23 شهريور 1392

روز دختر

  دردونه مامان روزت مبارک باشه.آرزوی ما برای تو رسیدن به آرزوهاته .همیشه شاد و خندون باشه زیبای من شنبه16شهریور 92 ...
16 شهريور 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترم نوژا می باشد